این کشور همیشه به رزمندگان دوران هشتساله، بخصوص به خانوادههاى شهدا و جانبازان و آزادگان و مفقودان و اسرا و خانوادههایشان مدیون است.
مقام معظم رهبری مد ظله العالی
ولادت حضرت عباس و روز جانباز بر تمامی جانبازان دفاع مقدس که با خونشان انقلاب را بیمه کرند مبارک باد.
مدیریت وبلاگ ولایت
میلاد با سر سعادت سقا و علمدار کربلا ، قمر بنی هاشم را به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و به ولی امر مسلمین جهان مقام معظم رهبری مد ظله العالی و تمامی مردم ولایت مدار تبریک می گویم.
با تشکر
مدیریت وبلاگ ولایت
منبع بچه های قلم
حضرت ابوالفضل العباس(علیه السلام) در چهارم شعبان سال 26 هجرى قمرى متولد شد. مادرش فاطمه بنت حَزام بن خالد کلابى است که بعداً ام البنین نامیده شد. کنیه حضرت عباس(علیه السلام)، ابوالفضل، و لقبش سقّاست، ایشان چنان جمال زیبایى داشت که به او قمر بنى هاشم مى گفتند. از ام البنین سه برادر دیگر براى ابوالفضل(علیه السلام) متولد شد که هر سه در کربلا شهید شدند.(1)
ولایت پذیری در اصل، به معنای ایجاد توازن در پذیرش سرپرستی و دوستی پیشوایان دینی و بیزاری از دشمنان آنهاست.
حضرت عباس(علیهالسلام) که باور و اعتقادش، تمام تلاشها و موضعگیریهای او را در مسیر ولایت قرار داده است، بهترین اسوه ولایتپذیری است؛ چون خط سیاسی او پیوسته بر اطاعت از امام و مخالفت رفتاری و گفتاری با دشمنان امام استوار بود. او، این ویژگی را تا لحظه شهادت زنده نگه داشت که بهترین گواه بر این سخن، تقاضای دشمن برای جدا شدن او از صف هواداران ولایت و رد کردن آن از سوی حضرت عباس(علیهالسلام) بود.
در عصر تاسوعا، دشمن کوشید با استفاده از روابط قومی و قبیلهای، حضرت اباالفضل(علیهالسلام) را از لشگر حسینیان جدا سازد. به همین منظور، شمر بن ذی الجوشن که نسبت خانوادگی با امالبنین (علیهاالسلام) داشت، به خیمه حضرت عباس(علیهالسلام) نزدیک شد و فریاد زد: «خواهرزادههای ما کجایند؟»(1)
شمر از قبیله بنی کلاب بود و در عرب رسم بود که دختران قبیله خود را خواهر میگفتند. شمر پا را فراتر نهاد و برای رسیدن به مقصود خود به حضرت عباس(علیهالسلام) اماننامه تسلیم کرد. دشمن که برق شمشیر و توفان دستان حضرت اباالفضل(علیهالسلام) در دفاع از ولایت را در جنگهای پیشین دیده بود، میخواست با این حربه پوسیده، شکست را بر سپاه امام تحمیل کند.
رفتار حضرت عباس(علیهالسلام) در این مورد گویای دفاع راستین او از حریم ولایت و برائت از دشمنان است. او بدون کوچکترین توجه به مناسبات قبیلهای و قومگراییها، فریاد کشید و گفت: «دستهایت بریده باد! خداوند تو و اماننامهات را لعنت کند. آیا به ما امان میدهی، در حالی که پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، امام حسین(علیهالسلام)، امان ندارد؟ به ما امر میکنی که به اطاعت این نفرین شدگان الهی و فرزندان ملعون و پلید آنان در آییم؟»(2) او اینگونه بر چکاد افتخار ایستاد و بلندترین چکامه را در ولایتپذیری سرود.
پینوشتها:
1. اصول کافی، کلینی، انتشارات اسوه، قم، 1372، چاپ 2، ج 4، ص 120.
2. اعلام الوری، باعلام الهدی، امین الاسلام فضل به الحسن الطبرسی، ص 237.
منبع:سایت تبیان
میلاد حضرت عباس(ع) (محمد رضا طاهری) - مرد مردای عالم ِ آقام ابالفضل ، آبرو بخش آدم ِ آقام ابالفضل [1032 کلیک]
لینک مستقیم: http://www.bachehayeghalam.ir/media/sound/taheri028(www.BGH.ir).mp3
میلاد حضرت عباس(ع) (مهدی میرداماد) - قلعه قلب و دلم را کرده تسخیر از اول نام زیبات، جونم که قابل نداره هرچی دارم ماه من نظر چشمهات [887 کلیک]
لینک مستقیم: http://www.bachehayeghalam.ir/media/sound/mirdamad011(www.BGH.ir).mp3
میلاد حضرت عباس(ع) (محمود کریمی) - اگه همگی هرچی که دارن بیارن، یلای عالم پیش تو کم مییارن [1136 کلیک]
لینک مستقیم: http://www.bachehayeghalam.ir/media/sound/karimi121(www.BGH.ir).mp3
میلاد حضرت عباس(ع) (محمود کریمی) - پیش قدمهاش سر بگذارید، اومد علمدار علم بیارید [1141 کلیک]
لینک مستقیم: http://www.bachehayeghalam.ir/media/sound/karimi120(www.BGH.ir).mp3
میلاد حضرت عباس(ع) (محمود کریمی) - بوی گل یاس و کف العباس، حرم عبای و اشجع الناس، دلم اسیر دام حسینه، کبوتر بین الحرمینه [1206 کلیک]
لینک مستقیم: http://www.bachehayeghalam.ir/media/sound/karimi119(www.BGH.ir).mp3
میلاد حضرت عباس(ع) (محمود کریمی) - کاشکی میشد بهت بگم چقدر چشمهاتو دوست دارم، ترنم حسین حسین روی لباتو دوست دارم [1193 کلیک]
لینک مستقیم: http://www.bachehayeghalam.ir/media/sound/karimi118(www.BGH.ir).mp3
میلاد حضرت عباس(ع) (محمود کریمی) - اگه خدا قبول کنه گدای عشق پاکتم ، اگه قبولم میکنی نوکر سینه چاکتم [908 کلیک]
لینک مستقیم: http://www.bachehayeghalam.ir/media/sound/karimi117(www.BGH.ir).mp3
میلاد حضرت عباس(ع) (محمود کریمی) - من و هوای میخونه ، لبها رو لب پیمونه ، خرابم از این عاشقی ، من دیونه دیونه [998 کلیک]
لینک مستقیم: http://www.bachehayeghalam.ir/media/sound/karimi116(www.BGH.ir).mp3
میلاد حضرت عباس(ع) (محمود کریمی) - فیض رویش بهاره اباالفضل تا به سجده سر میزاره، عصمت از چشمهاش میباره [1064 کلیک]
لینک مستقیم: http://www.bachehayeghalam.ir/media/sound/karimi115(www.BGH.ir).mp3
میلاد حضرت عباس(ع) (محمود کریمی) - دارم این ترانه بر لب ، دست آفرینش امشب ، میکند هنر نمایی [1399 کلیک]
لینک مستقیم: http://www.bachehayeghalam.ir/media/sound/karimi114(www.BGH.ir).mp3
میلاد حضرت عباس(ع) (محمود کریمی) - شاه شمشاد قدان ، خسرو شیرین دهنان ، که به مژگان شکنند ، قلب همه صف شکنان -:- دکلمه خوانی [866 کلیک]
لینک مستقیم: http://www.bachehayeghalam.ir/media/sound/karimi113(www.BGH.ir).mp3
میلاد حضرت عباس(ع) (سعید حدادیان) - وقتی که شمشیر میکشه، قلب عدو تیر میکشه، با ضربات حیدریش حسین تکبیر میکشه [754 کلیک]
لینک مستقیم: http://www.bachehayeghalam.ir/media/sound/hadadian024(www.BGH.ir).mp3
میلاد حضرت عباس(ع) (سعید حدادیان) - شب شب حساسی شده، عطر فلک یاسی شده ، این دل عاشق دوباره حضرت عباسی شده [973 کلیک]
لینک مستقیم: http://www.bachehayeghalam.ir/media/sound/hadadian023(www.BGH.ir).mp3
منبع:بچه های قلم
پس از درگذشت فاطمه (سلام الله علیها)، خورشید به سوگ نشست و خزان خیمه سنگین و استوار خود را بر سر این سرای گسترد. علی (علیه السلام) - که عاشورا را در آینه آینده می پایید - می بایست هر چه زودتر همسری اختیار کند. می دانست برادرش عقیل نسب شناسی چیره دست و آگاه است. از این رو، وی را نزد خود فرا خواند: برادرم عقیل! از خدا که پنهان نیست از تو چه پنهان باشد چندی است که در اندیشه خود سر در گریبانم. از سویی، فراق فاطمه بر سینه ام تنگی می کند و جانم از این درد به ستوه آمده است؛ خودم هیچ! میوه های دلم و ثمره های فاطمه ام هنوز خردسالند و داغ بی مادری، نهال وجودشان را سخت پژمرده است.
از سوی دیگر، اندیشه های بلندی در سر دارم. باید برای آینده کاری بکنم.
- برادر! عقیل به فدای فرزندان تو باد! بگو اگر چاره ای باشد، من هیچ فروگذار نخواهم کرد.
- آری! تو را می شناسم. این چنین است که می گویی. اما...
- جان برادر! اگر برای فرزندانت در اندیشه مادری بگو تا با تمام رغبت آستینم را بالا بزنم.
- آری! خدایت خیر دهاد! همین است که گفتی.
- چشم عقیل روشن باد! اما چه کسی؟ هرکه باشد خود سراغ منزلش را خواهم گرفت و از طرف تو به خواستگاریش خواهم رفت.
- خدایت تو را چشم روشن دهاد! برادر! هنوز نظرم به کسی جلب نشده است. اکنون تو یاریم کن. می دانم در علم انساب سر آمدی و از این رو، بر خرد و کلان قبایل واقفی. زنی را برایم برگزین که در شجاعت و دلاوری میراث بر یلان و رادمردان روزگار و از تبار شجاعان و دلاورمردان عرب باشد که از او برایم فرزندی چابک، نیرومند و تنومند در وجود آید.
- خواسته ات را به زودی زود جامه عمل خواهم پوشاند...
دیری نپایید که عقیل فاطمه دختر "حزام بن خالد" را به حضرتش معرفی کرد؛ زنی از قبیله "بنی کلاب" مشهور به "فاطمه کلابیه".
فاطمه چهار فرزند به دنیا آورد، یکی از دیگری رعناتر، رشیدتر و قامت بر افراشته تر.
از این چهار، عباس ماه پاره آنها بود و از هر سه دیگر کوهتر و با صلابت تر...
و امروز همان روزی بود که مه پاره بنی هاشم از افق مدینه درخشیدن گرفت و با آمدن این نوزاد نو رسته، موج سرور و شادمانی خانه علی(علیه السلام) را برداشت.
[پیش از هجرت کاروان از مکّه به کوفه]
«... أَیُّهَا الکَفَرةُ الفَجَرة اَتَصُدُّونَ طَریقَ البَیتِ لِاِمامِ البَرَرَة؟ مَن هُوَ اَحَقُّ بِه مِن سائِرِ البَریَّه؟ وَ مَن هُوَ اَدنی بِه؟ وَ لَولا حِکمَ اللهِ الجَلیَّه وَ اَسرارُهُ العِلّیَّه وَاختِبارُهُ البَریَّه لِطارِ البَیتِ اِلیه قَبلَ اَن یَمشیَ لَدَیه قَدِ استَلَمَ النّاسُ الحَجَر وَ الحَجَرُ یَستَلِمُ یَدَیه وَ لَو لَم تَکُن مَشیَّةُ مَولایَ مَجبُولَةً مِن مَشیَّهِ الرَّحمن، لَوَقَعتُ عَلَیکُم کَالسَّقرِ الغَضبانِ عَلی عَصافِیرِ الطَّیَران.
اَتُخَوِِّنَ قَوماً یَلعَبُ بِالمَوتِ فِی الطُّفُولیَّة فَکَیفَ کانَ فِی الرُّجُولیَّهِ؟ وَلَفَدَیتُ بِالحامّاتِ لِسَیِّد البَریّاتِ دونَ الحَیَوانات.
هَیهات فَانظُرُوا ثُمَّ انظُرُوا مِمَّن شارِبُ الخَمر وَ مِمَّن صاحِبُ الحَوضِ وَ الکَوثَر وَ مِمَّن فی بَیتِهِ الوَحیُ وَ القُرآن وَ مِمَّن فی بَیتِه اللَّهَواتِ وَالدَّنَساتُ وَ مِمَّن فی بَیتِهِ التَّطهیرُ وَ الآیات.
وَ أَنتُم وَقَعتُم فِی الغَلطَةِ الَّتی قَد وَقَعَت فیهَا القُرَیشُ لِأنَّهُمُ اردُوا قَتلَ رَسولِ الله صلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ أنتُم تُریدُونَ قَتلَ ابنِ بِنتِ نَبیّکُم وَ لا یُمکِن لَهُم مادامَ اَمیرُالمُؤمِنینَ (ع) حَیّاً وَ کَیفَ یُمکِنُ لَکُم قَتلَ اَبی عَبدِاللِه الحُسَین (ع) مادُمتُ حَیّاً سَلیلاً؟
تَعالوا اُخبِرُکُم بِسَبیلِه بادِروُا قَتلی وَاضرِبُوا عُنُقی لِیَحصُلَ مُرادُکُم لابَلَغَ الله مِدارَکُم وَ بَدَّدَا عمارَکُم وَ اَولادَکُم وَ لَعَنَ الله عَلَیکُم وَ عَلی اَجدادکُم".
ای ناسپاسان گناهکار ! آیا راه بیت را بر امام نیکوکاران می بندید؟ چه کسی سزاوارتر به این خانه است از دیگر موجودات؟ و چه کسی نزدیکترین به این خانه است؟ و اگر حکمت های خداوند بلند مرتبه نبود و اسرار بالا و امتحانات موجودات نبود، همانا بیت به سوی ایشان[حسین (ع)] پرواز می کرد؛ قبل از اینکه مردم حجر را لمس کنند، حجر دستانش[حسین (ع)] را استلام می کند و اگر خواست مولای من خواست خداوند رحمن نبود هر آینه بر سر شما مانند بازِ شکاری که بر گنجشکان فرود می آید نازل می شدم.
آیا قومی را که مرگ را در کودکی به بازی می گرفتند می ترسانید، در حالیکه الان در مردانگی قرار دارند. همه جانم فدای آقا و مولای همه موجودات که برتر از حیوانات[هستند].
هیهات بنگرید به کسی که شراب می نوشد[مراد یزید ملعون است] و به کسی که صاحب حوض و کوثر است؛ و به کسی که در خانه وحی و قرآن است [مراد امام حسین(ع)است] و به کسی که در بیتش اسباب لهو و نجاست است[مراد یزید ملعون است]؛ و به کسی که در خانه اش نزول آیات[نشانه ها] و[آیه] تطهیر است.
شما در غلطی واقع شدید که قریش واقع شدند. چرا که اراده قتل پیامبر(ص) را کردند و شما اراده قتل پسر دختر پیامبرتان را و[این حیله] برای ایشان تا وقتی امیرالمؤمنین(ع) زنده بود ممکن نشد. پس چگونه ممکن است کشتن ابا عبدالله الحسین(ع) تا وقتی که من زنده ام.
بیایید تا به راهش[راه کشتن امام حسین(ع)] آگاهتان کنم؛پس مبادرت به کشتن من کنید، و گردنم را بزنید تا به مقصودتان برسید. خدا شما را به مقصودتان نرساند و عمرتان و فرزندانتان را کوتاه کند و لعنت خدا بر شما و پدرانتان[که قصد کشتن پیامبر(ص)را داشتند] باد".
انتخاب یکی از کارهایی است که در طول روز، خواسته و ناخواسته، بارها و بارها انجام میدهیم. انتخابهایی که هر کدام از لحاظ اهمیت در جایگاه خاص خود قرار دارند و در طول زندگی نقشهای متفاوتی ایفا میکنند، نقشهایی که تا پایان عمر، زندگمیان را تحت تاثیر خود قرار میدهند. و شاید معنای واقعی زندگی ما هستند.
ابوالفضل (علیه السلام) عراقیهای دوران خود را به خوبی میشناخت، به ویژه مردم کوفه را در عهد پدر بزرگوارش و برادر گرامی اش امام حسن مجتبی (علیه السلام)، خوب آزموده بود و میدانست که آنها چگونه برای خواستها و آرزوهای خود جمع میشوند و در برابر متاعی اندک تسلیم شده و پشت میکنند. او میدانست که بنیامیه از جهت نیرو چقدر نیرومند و در خونریزی چقدر بیباک هستند و حامیان برادرش چقدر اندک و کمنیرو ...
هر چه کاروان امام حسین (علیه السلام) به کوفه نزدیکتر میشد خبرهای نگران کنندهای از وضع کوفه میشنید، که از مجموع آنها معلوم میشد که مردم کوفه از عهد خود برگشتهاند و هرگز به یاری آنها نخواهند شتافت. هنگامی که خبر شهادت مسلم بن عقیل به آنها رسید، بسیاری از همراهان سست عنصر متزلزل شدند و به چپ و راست گراییدند و از پیرامون امام حسین (علیه السلام) پراکنده شدند.
حضرت ابوالفضل (علیه السلام)، پیشتر، حقایق بسیاری در مورد حوادث کربلا از پدر و برادرانش شنیده بود و اکنون همه را در برابر دیدگانش میدید. و چه بسا فجایعی را که چند روز آینده در کربلا متولد میشد.
این در حالی بود که میدانست اگر برادرش را در آن دشت خون وانهد در رفاه و آسایش خواهد بود. از طرفی طبیعی بود که اگر به طرف سپاه دشمن کشیده میشد، در آن صورت هم میتوانست به مال و منال، و جاه و مقام برسد، و هم بیطرف باشد و از خطر در امان بماند.
اما عباس (علیه السلام) هرگز رغبتی به جاه و مقام پیدا نکرد و تنها هدفش پیوستن به سالار شهیدان حضرت امام حسین (علیه السلام) بود. راهی که هیچگاه مشابهی برای آن نیافت و در این راه هرگونه پیشامد تلخی را به جان خرید. امروز سالروز میلاد کسی است که انتخابی بزرگ کرده، انتخابی که شاید تاریخ نمونهای برای آن ندارد.
نمیدانم اگر من و تو بودیم کدام را انتخاب میکردیم .. چقدر برای انتخاب آن فکر میکردیم …چقدر دو دل بودیم و در انتخاب راه خود شک داشتیم، اما این بار نوبت من و توست که از دوراهیهای زندگیمان عبور کنیم، عبوری که در انتظار یک انتخاب است؛ انتخابی سبز که گرد هیچ حسرت و پشیمانی بردامن آن ننشیند